پاکسازی مدیریتی گسترده و انتصابات نابلدانه عبدالملکی، وزارت کار را فشل کرد
پارلمان ایران دات کام: ماه های نخست که حضور داشتم تعداد زیادی مشاور آورده بودند که حتی یک روز تجربه کار در سازمان ها نداشتند. در جلسات پیدا بود یک ذهنیت به شدت معیوبی نسبت به کارکنان دارند. تصورشان این بود که هرکسی پیش از این بوده در همه جا دزد، فاسد و اهل زدوبند بوده اند، و این ها با یک تیم، قرار است پاکسازی عمیق بمنظور اصلاح امور انجام بدهند.
گروه سیاسی: درپی انتشار بخش اول گفت و گوی خبرآنلاین با حجت اله میرزایی، اقتصاددان و معاون اقتصادی شریعتمداری وزیرتعاون، کار و رفاه اجتماعی سابق درباره ی خاصیت ها و اهمیت این وزارتخانه و کارنامه عبدالملکی و باید و نبایدهای آینده وزارت کار، بحش دوم این گفت و گو را بحوانید:
به نظر می رسد وزن وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، بسیار فراتر ار آن چیزی است که تصور می شود...
من فکر می کنم که وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی مهمترین، بزرگترین، اجتماعی ترین، و حتی اقتصادی ترین وزارتخانه دولت می باشد. حتی دایره نفوذ این وزارتخانه در بسیاری از موارد از وزارت اقتصاد بیشتر است.
وزارت تعاون و کار و رفاه اجتماعی، غیر از گستردگی که عرض کردم، وزارتخانه ای با وظایف حاکمیتی در زمینه روابط کار، وظایف سیاستگزاری در زمینه رفاه و تعاون، و دارای وظیفه و مسئولیت در حوزه تصدی گری است. دلیل تفاوتش با دیگر وزارتخانه ها دربرگیری سه حوزه بطور کامل نامتجانس است. برای مثال وزارت کشور بطور کامل حاکمیتی بوده و همین طور مجری سیاست هایی است که شورای عالی امنیت ملی کشور یا دولت تعیین می کند. ولی وزارت رفاه علاوه بر سه کارکرد مذکور، همچنین مسئولیت راهبری مستقیم بیش از ۴۰۰ بنگاه با سهم بزرگی در صنایع اصلی کشور برعهده دارد. همین طور ۱۲ درصد پتروشیمی، ۲۵ درصد زنجیره فولاد، حدود ۵۰ درصد حمل و نقل ریلی نیز تحت اداره این وزارتخانه است؛ مسایل و مناسباتی که بواسطه این ها وجود دارد بسیار مهم است.
وزارت در صندوق های بازنشستگی علاوه بر مسئولیت راهبری، نقش رگولاتور و سیاستگزار اصلی را هم برعهده دارد. در صورتیکه نمی گردد هم تصدی مدیریتی و هم نقش رگولاتوری همزمان داشته باشد. همین طور یکی از وزارتخانه های بسیار فعال در زمینه سیاستگزاری در کمیسیون ها و کمیته های سیاستگزاری و شوراهای تصمیم گیری در دولت می باشد. واقعیت این است که خصوصاً در سالهای اخیر معاونت رفاه، معاونت اشتغال، معاونت اقتصاد و روابط کار نقش های خیلی کلیدی و فعالی داشتند. برای مثال در دوره کرونا، می توانم بگویم که پس از وزارت بهداشت و درمان، با اهمیت ترین بازیگر فعال در ستاد کرونا وزارت رفاه بود.
عمده اش به خاطر شستا است ؟
نه فقط به خاطر شستا بلکه یک بخش به خاطر حوزه صندوق های بازنشستگی که امروز یکی از موضوعات اصلی بحران زا در ایران به شمار می روند. وزارتخانه حتی پیش از اینکه وزارت رفاه هم به آن اضافه بشود، دوشادوش وزیر اقتصاد در مواردی بیش از آن عضو خیلی از شوراهای عالی بوده و هست از این نظر چه در زمینه اقتصادی و چه در زمینه اجتماعی دارای اهمیت است. برای مثال وزارت تعاون عضو همه مجمع عمومی تمامی شرکتها و بانکهای دولتی است. عضو همه شوراهای اصلی تعیین کننده مثل شورای اقتصاد، هیات امنای صندوق توسعه ملی، در گذشته عضو شورای پول اعتبار هم بود ولی به نظر من با ضعفی که وزارتخانه از خودش نشان داد در رقابت با آقای آخوندی، این عضویت را از دست داد. ولی غیر از آن تقریباً عضو همه شوراهای مهم و موثر تعیین کننده اقتصادی کشور هست. در گذشته رییس کمیسیون اجتماعی بوده و اکنون عضو کمیسیون اقتصادی دولت می باشد. در مجلس با سه کمیسیون اجتماعی، بهداشت و درمان، و کمیسیون اقتصادی ارتباط نزدیک دارد. به غیر از آن که دارای دامنه جمعیتی بسیار بزرگی است.
تقسیم بندی دامنه جمعیتی این وزارتخانه را اگر حضور ذهن دارید بصورت عدد و رقم بفرمایید
حدود ۳.۵ میلیون نفر بازنشسته تامین اجتماعی، ۱.۵ میلیون نفر بازنشسته کشوری ( ۱۵ میلیون نفر با افراد تحت پوششان) ۱۴ میلیون نفر بیمه شده تحت پوشش و تبعی شان، به چیزی حدود ۴۳ میلیون نفر می رسند. بطور تقریبی دامنه جمعیتی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، حدود ۶۰ میلیون نفر هستند. در عمل سیاستگزاری برای صندوق های دیگر مانند صندوق فولاد، صندوق آینده ساز که به وزارتخانه ملحق شده اند، سازمان آموزش فنی و حرفه ای، سازمان بهزیستی با دایره خدمات رسانی خیلی گسترده، که این ها هم بصورت مستقیم وغیرمستقیم با این وزارتخانه مرتبط هستند. از حیث تعداد کارکنان فکر می کنم یکی از بزرگترین وزارتخانه های کشور شمرده می شود. به عبارت دیگر پس از آموزش و پرورش، و بهداشت و درمان فکر می کنم سومین وزارتخانه از نظر پوشش دامنه جمعیت است.
بدنه کارشناسی در در وزارت تعاون دارای چه ترکیبی است؟
وزارتخانه یک سازمان بیشتر مدیرمحور است، اما سازمان تامین اجتماعی، حتی سازمان بهزیستی یا سازمان فنی و حرفه ای به شدت کارشناسی محور هستند.
و چه اتفاقی برای این ها در دوره آقای عبدالملکی رخ داد؟
سرمایه اجتماعی انباشته ای که در وزارتخانه و سازمان های وابسته سالهای قبل به وجود آمده بود بطور کامل فروریخت. در دوره های وزارت آقایان ربیعی و شریعتمداری، معاونان ترکیبی بودند. برخی از معاونان لااقل آن معاونانی که در زمینه خدماتی با کارکنان ارتباط داشتند، مثل معاونت توسعه منابع، از بدنه وزارتخانه انتخاب می شدند، تعامل خیلی خوبی وجود داشت. یک حس تکریم و تعامل دوجانبه وجود داشت. برای همه معاونت ها تعدادی کارشناس به عنوان کارشناس مکمل از بیرون دعوت شده بودند ولی رابطه خیلی نزدیک بود.
یعنی در دوره آقای عبدالملکی هم تغییرات زیاد بود، و هم آن هایی که آمدند نتوانستند ارتباط بگیرند؟
به زبان خلاصه سازمان اجتماعی و سرمایه انسانی وزارت خانه بطور تاسف انگیزی تحقیر و تخفیف شد. تقریباً تمام معاونت ها و مدیران کل عوض شدند، و عموما مدیرانی بدون یک روز تجربه کاری یا دانش نظری مناسب در مناصب مختلف قرار گرفتند که تعداد خیلی از مدیران و کارشناسان وزارت رفاه در سطوح تجربی و کارشناسی بالاتر از این مدیران بودند. این مساله درحقیقت یک حس تحقیر و سرکوب سازمانی برای کارکنان وزارت رفاه بدنبال داشت. حتی با سیاست رفاهی مانند پرداخت حقوق و مزایا و قرارداد بیمه تکمیلی هم این رفتار توهین آمیز را آشکار کردند.
یکی از شعارهای آقای عبدالملکی این بود که می گفتند برای مبارزه با مافیا آمده اند و در باره تغییر ۱۰۰۰ نفر از مدیران، یا ارسال پرونده مفاسدشان به مراجع قضایی صحبت می کردند. این مساله تا چه اندازه صحت داشت؟
این جزو اشتباهات بزرگ آقای عبدالملکی است. از روز اول یک مرزبندی خیلی جدی همراه با توهین و تخریب و بی اعتباری بین خودشان و همه سرمایه انسانی انباشته شده در وزارتخانه، سازمان ها، صندوق ها و شرکت های وابسته به صندوق ها ایجاد کردند. این حس کینه از همان روز اول و با این شعارها متاسفانه شکل گرفت. در عمل همه کسانی را که آن جا کار می کردند به فساد، عضویت در مافیا و کارنابلد متهم کردند. در آن ماه های نخست که حضور داشتم تعداد زیادی مشاور آورده بودند که حتی یک روز تجربه کار در سازمان ها نداشتند. در جلسات پیدا بود یک ذهنیت به شدت معیوبی نسبت به کارکنان دارند. تصورشان این بود که هرکسی پیش از این بوده در همه جا دزد، فاسد و اهل زدوبند بوده اند، و این ها با یک تیم، مقرر است پاکسازی عمیق بمنظور اصلاح امور انجام بدهند. این مساله برای من که چندین مورد دیگر جابه جایی ها را دیده بودیم، و شاید در یک دوره ای از زندگی مان خودمان هم گرفتار یک چنین خطاهایی شده بودیم، بطور کامل آشنا بود و با خنده از کنارش می گذشتم. ما با خروج از سازمان از این روند نجات پیدا کردیم. اما کارکنان نجات برایشان متصور نبود و هر روز با درخواست ها یا دستوراتی مواجه می شدند که با هیچ عقل متعارفی جور درنمی آمد و نهایتا، این تحولات منفی، وزارتخانه را فشل کرد.
و موجب شد یکی از کم سابقه ترین تجمعات در محوطه وزارت کار تشکیل شود؟
به نظرم، خود تجمع، اتفاق بدی نبود. احتمالاً چنین تجمعاتی برای پیگیری مسایل صنفی و رفاهی در سازمان ها قبلا رخ داده است. ولی این دفعه در نخستین تجمع مقابل وزیر، شعارهای تندی عنوان شد و این امر بی سابقه بود. به نحوی که دیگر امکان ادامه حضور آقای عبدالملکی از آن روز به بعد در وزارتخانه وجود نداشت. وزارت رفاه در ابتدا وزارت کار بوده و بدنه اصلی هم در زمینه روابط کار، کارشناسان و مدیران بسیار مسلطی در مسایل صنفی کارگران، تشکل ها و مسایل مربوط به دستمزد و روابط کارگری دارد. این مساله در وزارت رفاه و تعاون نیز صادق بود. بسیاری از کارکنان و مدیران، اساسا سیاسی نبودند. بیشتر در زمینه اداریشان بسیار خبره و تکنوکرات بودند. بخش زیادی از نیروهای مذکور را آقای ربیعی و آقای شریعتمداری حفظ کردند.
از تغییرات مدیریتی آماری دارید؟ ایشان اعلام نمودند ۳۰۰ مدیر را جابه جا کرده اند و ۶۰۰ نفر هم در نوبت هستند؟
به نظر من جز تعداد انگشت شماری تا ۵ نفر، در ستاد، و سازمان های اصلی و استانها، همه تغییر کردند.
یعنی تغییرات خیلی فراگیر بود؟
بله. خیلی فراگیر بود. عموما این ۵ نفر را هم با فشار نمایندگان نتوانستند تغییر بدهند. کسانی از بیرون آوردند هیچ آشنایی با هیچکدام از حوزه های تخصصی ادارات کل نداشتند. در بهترین شکل تعدادی از کارکنان را از پایین ترین سطوح، برای مثال عکاس روابط عمومی را به عنوان مدیرکل یا کارشناس فنی را به عنوان مدیرکل منصوب کردند. آن هم در استان هایی که بطور کامل صنعتی بودند و نقش و بازی اداره کل بسیار برجسته بود. با این انتصابات، تحقیر خیلی جدی تر شد. به این معنا که کارنابلدان بدون اعتماد به نفس کاری، روی کار آمدند. به نظر من هیچ سازمانی در استانها قدرتمندتر از سازمان های تعاون، کار ورفاه نیست. چون مدیرکل کار در عمل رییس شواری هماهنگی با ۱۰ یا ۱۱ عضو در استانها است. و این نهاد اگر قدرتش از معاون استاندار در استانها بالاتر نباشد کمتر نیست. بنا بر این اغلب این ها در استان، بازیگر سیاست های استانی بودند.
یک تحلیل این است که علت اصلی عدم موفقیت آقای عبدالملکی و خروج او از پاستور، دگرگونی غلط در بدنه وزارت کار در سطح مدیریتی و کارشناسی و ناکارآمدسازی توان آن بود...
این را قبول دارم، ولی با رفتن ایشان این مسایل حل نمی گردد. اما آرامش ذهنی برای آنها برقرار شد.
بیشتر بخوانید: عبدالملکی در گرداب «رفاه گیت» / افشاگری تکان دهنده موسوی لارگانی مقابل وزیر کار / وزارتخانه را مثل غنیمت جنگی بین شرکایتان تقسیم کردید لبریز از شعار، خالی از برنامه و کارنامه / عبدالملکی رفت، دیگر نواصولگراها با چراغ خاموش هنوز در کابینه اند ایمانی، فعال اصولگرا: اعتراض های عمومی، عبدالملکی را ناچار به استعفا کرد/ بیان ایده هایی که کارشناسان تمسخر می کردند، عبدالملکی را به وزارت رساند
منبع: parlemaniran.com
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب