وابستگی اقتصادی و توهم بازدارندگی در پرتو تحولات جدید منطقه

وابستگی اقتصادی و توهم بازدارندگی در پرتو تحولات جدید منطقه

به گزارش پارلمان ایران دات کام، تحولات چند ماه گذشته منطقه بار دیگر این سوال را به مبحث اصلی محافل سیاسی تبدیل کرد که بازدارندگی اصلی یک کشور در مقابل تهدیدات، در گرو خوداتکایی درونی است و یا وابستگی اقتصادی و همکاری کامل با غرب.



-

مجتبی امیدوار، کارشناس مسایل بین الملل در ارتباط با تحولات اخیر منطقه و لزوم درون زا بودن قدرت بازدارندگی در مقابل تهدیدات نوشت:

تحولات اخیر خاورمیانه بار دیگر نشان داد که وابستگی اقتصادی به تنهایی نمی تواند امنیت کشورها را تضمین کند و عامل بازدارنده ای قطعی در مقابل تعرض نظامی یا تهدیدهای منطقه ای محسوب نمی گردد. حمله رژیم صهیونیستی به خاک قطر، باهدف ترور رهبران حماس و مذاکره کنندگان آن، آشکار ساخت که حتی کشورهایی که در اردوگاه غرب قرار دارند، در مقابل اقدامات نظامی و فشارهای ژئوپلیتیک مصون نیستند. این رخداد، بازخوانی و نقد نظریه هایی را که اتکای صرف بر پیوندهای اقتصادی را تضمین کننده صلح می دانستند، ضروری ساخته است.

لیبرالیسم در روابط بین الملل مفهومی فعال و اثرگذار از دوران جنگ سرد بود و خیلی از سیاست گذاران و نظریه پردازان، به اقتصاد و همکاریهای تجاری بعنوان ابزار کاهش تنش و افزایش صلح میان دولت ها توجه می کردند. بعد از فروپاشی شوروی و تک قطبی شدن نظام بین الملل تحت هژمونی آمریکا، مفاهیم لیبرالیستی بیش ازپیش بعنوان مرجع اصلی سیاستگذاری های بین المللی مطرح شدند و پیوندهای اقتصادی بعنوان مسیر بهبود امنیت جهانی تبلیغ گشت. بسیاری بر این باور بودند که دولت ها با اتکا به رشد اقتصادی از جنگ فاصله می گیرند و حفظ ثبات را به تشدید تنش ترجیح می دهند. بااین حال، تجربه دو جنگ جهانی نشان داد که نیت خوانی حکومت ها دشوار است و انگیزه گسترش قدرت و نفوذ بازهم محرک اصلی سیاست خارجی باقی می ماند. این تجربه تاریخی تأکیدی است بر محدودیت نگاه فقط اقتصادی به امنیت و صلح جهانی.

بحران کریمه در سال ۲۰۱۵ و جنگ اوکراین نمونه های ملموس محدودیت نگاه فقط اقتصادی بودند. تحریم های گسترده آمریکا و اروپا مقابل روسیه نشان داد که حتی پیوندهای عمیق اقتصادی نمی توانند کشورها را از مواجهه با فشارهای ژئوپلیتیک محافظت کنند. قبل از جنگ، روسیه نزدیک به ۴۰ درصد صادرات خودرا روانه اروپا می کرد و حدود ۴۵ درصد گاز این قاره را بوسیله خطوط نورد استریم ۱ و ۲ تامین می نمود. با شروع جنگ، ما شاهد خروج هزاران شرکت چندملیتی مانند BP، شل و مک دونالد، از اقتصاد و بازارهای نیز بودیم.

از منظر واقع گرایان و نظریه پردازان، امنیت پایدار نه بر تجارت بلکه بر قدرت نظامی و توان دفاعی استوار است. دولت ها باید در درجه اول بر تقویت توان دفاعی و اتکای بیشتر به ظرفیتهای داخلی تمرکز کنند و این امر بر هر نوع منفعت اقتصادی تقدم دارد. وابستگی اقتصادی همیشه نامتقارن است و طرفی که کمتر نیازمند باشد، می تواند آنرا به اهرم فشار مقابل طرف دیگر تبدیل کند. در شرایط بحران، این وابستگی ها نه تنها بازدارندگی ایجاد نمی کنند، بلکه می توانند لطمه پذیری کشورها را در مقابل تحریمها و فشارهای خارجی چندبرابر کنند.

تحولات بعد از ۷ اکتبر نیز این منطق واقع گرایان و نظریه پردازان را بیش ازپیش برجسته کرد. رژیم صهیونیستی با تغییر دکترین امنیتی و گسترش عملیات فرامرزی، نگاهی آشکارا نظامی گرایانه اتخاذ نموده است. اظهارات اخیر نتانیاهو که از طرح «اسرائیل بزرگ» یاد کرده، نشان داده است این رژیم به دنبال الحاق سرزمین های بیشتر است. برای پیشبرد این راهبرد و تحقق اهداف مدنظر، رژیم صهیونیستی بر تقویت امنیت خود و مختل کردن روند توسعه و ثبات کشورهای منطقه غرب آسیا تمرکز کرده است؛ راهبردی که اساس آن بر ناامن سازی امنیتی این کشورها بنا شده است. همین طور بقای دولت متزلزل نتانیاهو نیز تا حد زیادی با افزایش تنش و نمایش قدرت نظامی گره خورده است. در چنین فضایی، قطر ـ باوجود وسعت و جمعیت محدود، اما به علت نقش برجسته قطر در حمایت های رسانه ای از غزه، همچون پوشش شبکه الجزیره، و میزبانی رهبران حماس، این کشور به یکی از اهداف راهبردی رژیم صهیونیستی بدل شد و به وضوح در صدر لیست اهداف بعدی این سیاست تهاجمی قرار گرفت.

قطر در سالهای اخیر تلاش نموده است جایگزینی برای قسمتی از گاز روسیه در بازار اروپا باشد و با افزایش صادرات LNG، موقعیت اقتصادی و سیاسی خودرا ارتقا دهد. این کشور توانسته با اتخاذ سیاستهای هوشمندانه، تلفیقی از فرصت های اقتصادی و سیاسی بوجود آورد و جایگاه خودرا در زنجیره تامین انرژی اروپا تثبیت نماید. همین طور در آخرین سفر دونالد ترامپ به دوحه، قراردادهای اقتصادی و دفاعی به ارزش ۱.۲ تریلیون دلار میان دو کشور امضا شد؛ توافقاتی که شامل فروش تسلیحات پیشرفته، سرمایه گذاری در انرژی و همکاریهای فناورانه بود. ترامپ در دیدار با امیر قطر تاکید کرد: «ما در بالاترین سطح با یکدیگر همکاری می نماییم و قطر برای برقراری صلح در این منطقه و جهان یاری رسان ایالات متحده است.»

باوجود این تلاش ها، قطر خوداتکایی نظامی چندانی نداشت و بخش قابل توجهی از توان دفاعی، همچون پایگاه هوایی العدید و سیستم های پدافندی، در قالب همکاری با آمریکا مدیریت می شد. این وابستگی نظامی در جریان حمله اخیر رژیم صهیونیستی آشکار شد و نشان داد که سیستم های پدافندی قطر در دفع حملات اسرائیل بی اثر بودند و توان دفاعی بومی کشور نتوانست از تهدید مستقیم پیشگیری کند.

این تجربه تصدیقی روشن بر استدلال واقع گرایان و نظریه پردازان است که قدرت نظامی و خوداتکایی، و نه فقط وابستگی اقتصادی یا حمایت خارجی، ستون اصلی امنیت و حفظ تمامیت ارضی کشورهاست. اقتصاد بااینکه می تواند ابزار افزایش وزن ژئوپلیتیک باشد، اما بدون قدرت نظامی و بازدارندگی سخت، قادر به تضمین امنیت کشورها نیست و حتی امکان دارد در شرایط بحران، خود به نقطه ضعف تبدیل گردد.

این تجربه تاریخی تأکیدی است بر محدودیت نگاه فقط اقتصادی به امنیت و صلح جهانی.

بحران کریمه در سال ۲۰۱۵ و جنگ اوکراین نمونه های ملموس محدودیت نگاه فقط اقتصادی بودند. وابستگی اقتصادی همیشه نامتقارن است و طرفی که کمتر نیازمند باشد، می تواند آن را به اهرم فشار مقابل طرف دیگر تبدیل کند. ترامپ در دیدار با امیر قطر اشاره کرد: ما در بالاترین سطح با یکدیگر همکاری می نماییم و قطر برای برقراری صلح در این منطقه و جهان یاری رسان ایالات متحده است.


منبع:

1404/07/07
09:15:31
0.0 / 5
25
تگهای خبر: دولت , سیستم , طرح , فروش
این مطلب پارلمان را می پسندید؟
(0)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان پارلمان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۹ بعلاوه ۳
لینک دوستان پارلمان ایران دات كام
پربیننده ترین ها

پربحث ترین ها

جدیدترین ها